722
جنوب روستای از توابع بخش مرکزی شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان واقع در جنوب ایران. این روستا در یک کیلومتری کرانه دریا واقع شدهاست. محد...
جنوب روستای از توابع بخش مرکزی شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان واقع در جنوب ایران. این روستا در یک کیلومتری کرانه دریا واقع شدهاست.
محدوده: از شمال روستای جنگل و روستای هیروند، از جنوب خلیج فارس، از مغرب گافرغان، و از مشرق به روستای بستانه منتهی میشود.
جمعیت آن حدود 2200 نفر است (سال 1393) که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی میباشند و به زبان فارسی (به لهجه محلی ای صحبت میکنند که در هیچکدام از روستاهای مجاور از آن استفاده نمیشود) تکلم میکنند. دارای مسجد، دبستان، دبیرستان دوره اول و دوره دوم، مخابرات و آبانبار (برکه) است.
شغل اهالی دیوان قریب به اتفاق صیادی (ماهی گیری) است ولی هماکنون دکتر، مهندس، معلم و کارمند ادارت دولتی نیز در این روستا یافت میشود. حدود ۵۰۰ اصله نخل دیم داشته که به علت خشکسالیهای فراوان در دهههای گذشته رو به نابودی میرود و به خاطر عدم درآمدزایی نخلستانها به حال خود رها شدهاست.
ساحل روستای دیوان یکی از ساحلهای خلیج فارس است که به علت کاشت درختهایی در ۱۰۰ متری آن منظرهای زیبا از دریا و جنگل را نیز به وجود آوردهاست. و به دلیل وسعت ساحل این روستا و قرار گرفتن غروب خورشید در پشت آبهای نیلگون خلیج فارس به زیباییهای آن افزودهاست.
سد گلستان دیوان: این سد در قسمت شمال شرقی روستا واقع شدهاست. که توسط خیرین ساخته شدهاست. با توجه به کم آبی در منطقه این سد در اکثر سالها تا ۴ ماه دارای آب است. و در فصول پائیز و زمستان با گلهای زرد و قرمز و بنفش نمای خاصی به خود میگیرد.
شاشه: این نوع وسیله شناور در ۲۰۰ سال پیش توسط فردی به نام حسن پاکل و به صورت ابتکاری در روستای دیوان ساخته شدهاست که هماکنون میتوان در اکثر سواحل خلیج فارس چه در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و چه درشهرهای شمالی خلیج فارس آن را یافت. این نوع شناور بهوسیله چوپ درخت خرما (نخل) ساخته میشود.
اسکله روستای دیوان:در غرب ساحل روستای دیوان، بندرگاه چند منظوره احداث شده که چشمانداز زیبایی را برای روستا به وجود آوردهاست. در قسمت جنوبی اسکله به دلیل ارتفاع تاج آن تا سطح اولیه، مکان مناسبی را جهت احساس سلطه بر آب را به وجود میآورد. پاگردهای جنوبی و شرقی مکانهای مناسبی برای ماهیگری بوده که مهمانهایی از روستاهای مجاور و شهر بندرلنگه را جذب می نماید.
پارک ساحلی روستای دیوان: روستای دیوان به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب چشماندازهای بدیعی را برای هر ببینده به وجود میآورد. در کنار ساحل شنی و پهناور روستای دیوان احداث پارک ساحلی در دستور کار قرار دارد که این امر زیبایهای طبیعی ساحل دیوان را چند برابر خواهد کرد.
وجه تسمیه روستای دیوان: دیوان در لغت به معانی زیر است: محل گردآوری دفاتر (مجمع الصحف)
صورت حساب: کلمه دیوان در نزد مسلمین در آغاز جهت ثبت و ضبط مداخل و مخارج مملکت به کار میرفتهاست.
مناوی میگوید که دیوان به معنای صورتحساب است و سپس بر حسابگر و جای و موضع وی اطلاق گردیده است.
دیوان اطلاق به دفتر میشدهاست سپس به هر کتابی اطلاق گردیده و گاه مجازاً اختصاص به مجموعه شعر شاعری مییافت. دیوان بر پنج معنی است: کتاب، محل کتاب، دفتر، مطلق کتاب و مجموعه اشعار (از تاج العروس)
دیو به معنی جن است و به جمع الف و نون فارسی (جنها)
مولف تاج العروس در سبب تسمیه اولیه دیوان میگوید چون کسری سرعت عمل منشیان را در اجرای کارها ملاحظه کرد گفت این کار دیوان (جن) است.
(برگرفته از لغتنامه دهخدا)
سه روایت در این باره موجود است که به اولویت به شرح ذیل است:
۱. با ورود مرزوقیان به کافرغان (دیوان غربی) سیستم اخذ مالیات از مردم منطقه اجرا گردید و مردم پرداخت مالیات را نوعی دین (وامی که ادای آن در مدت معینی باشد – لغتنامه دهخدا) میدانستند آن محل را محل اخذ دین نامید و دیوون نامیدهاند و بعد از آن به دیوان تغییر نام یافتهاست.
«مرزوقیان» از عربهای بیابان شبهجزیره عربستان و منطقه نجد هستند. ایشان از تبار آل بوسلطان و از شاخه قبیله عجمان از نسل نشوان بن مرزوق بن علی بن هشام از بطون یام، نسب این قبیله به همدان (به سکون میم) میرسد. مرزوقیان در سده دهم هجری قمری از بادیه نجد در عربستان به شیبکوه در جنوب ایران مهاجرت کردهاند، و پس از مدتی استقرار در منطقه جلفار در سال ۱۱۶۹ هجری قمری وارد منطقه «شیبکوه» میشوند، در ابتداء امر در روستای دیوان غربی یا کافرغان نشیمن میگزینند و پس از مدتی از کافرغان به مغویه نقل مکان میکنند، در این انتقال سرپرست قبیله مرزوقی، بزرگ ایشان شیخ راشد بن مطر مرزوقی بودند. و از آن به بعد روستای «مغویه» را مقر حکم خود قرار میدهند. (منبع: الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه»، چاپ دوم، دبی: دارالأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی به (عربی).
۲. با ورود قبیله مرزوقیان به این منطقه و اختصاصی محلی از آن به دفاتر ثبت و ضبط دخل و خرجها، آن منطقه را دیوان یعنی جای حسابگری نامیدند و با گسترش آن منطقه و سکنی گزیدن اهالی مناطق دیگر در آن کافرغان به دو قسمت تقسیم و قسمت شرقی آن را دیوان نامیدند و بعد از گسترش دیوان، و مهاجرت اقوام مرزوقی به مغویه، کافرغان نیز دیوان غربی خوانده شد. تا هنگامیکه قبال دیگری از چارک به این منطقه آمده و کافرغان رونق دوبارهای گرفت.
۳. در قسمت غربی دیوان کنونی، در تپه لوندی افرادی سکونت داشته که زرتشت بودند و مردم منطقه آنان را گبر مینامیدند. (در اوایل ورود اسلام به ایران مسلمانان، زرتشتیان را گبر یعنی کافر میخواندند.) تعدادی از آنان مراسم شعر خوانی راه انداخته و کتابهای شعر فراوانی داشتند و با هم مشاعره میکردند. ره گذرانی که از آن منطقه میگذشتند برای استراحت و سپری کردن وقت نزد آنان میرفتند و به مشاعره آنان گوش میدادند بعد از مدتی آن منطقه را دیوان برگرفته از دیوان اشعار – میگویند دیوان حافظ مد نظر بودهاست – مینامند.
راویان علی عبدالله مدیلا بحرپیما، عبدالله عبدالرحیم دهقان و صالح شهریار بحری
در یک قرن و نیم پیش که شناورهای سبک امروزی وجود نداشت. فردی به نام آقای حسن بحری معروف به حسن پاکل دست به ابتکار نوین و بزرگی زد که تمام منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد. و آن عمل ساخت شناوری بسیار سبک با امکانات ساده آن زمان بود.
شاشه: علت نامگذاری این وسیله به شاشه مشخص نیست. اما در فرهنگ لغت دهخدا شاشه به آب و پیشاب هممعنی شدهاست. در زبان عربی شاشه را الشاشه با تلفظ الف ولام میخوانند. در دیوان و روستاهای مجاور، شاشه را گُرْدِی هم مینامند. گردی یعنی پهلوانی و قدرتمندی.
امروزه شاشه (گُردی) از شاخههای نخل، فیبر (نوعی از کائوچو)، چوبهای از درخت کُنار یا کرت با طنابهایی که از برگ درخت خرما تهیه میگردد، ساخته میشود. در قدیم از انتهای شاخه نخل جهت نگه داشتن شناور بر روی آب و محصور نمودن آن بین شاخههای باریک استفاده میشدهاست که هماکنون از فیبر به جای انتهای شاخه نخل استفاده میشود که باعث افزایش قابلیت آن شدهاست.
نحوه ساخت شناور شاشه: در اواخر تابستان و بعد از برداشت خرما از نخلستانها، شاخههای این درختان نیز اصلاح میگردند. با جمعآوری شاخهها و جدا کردن برگها از آنان، هر قسمت را جدا گانه در ساحل و در قسمتی از آن که به هنگام جزر بیرون از آب و در هنگام مد دریا به زیر آب میرود قرار میدهند. و مدت زمان خاص که نزدیک به چهل روز است در آن جا میماند. بعد از آن و با بیرون کشیدن شاخهها و برگها از زیر خاک که قابلیت انعطافپذیری زیادی به خود گرفتهاند. و با اصلاح شاخهها (که سر و ته آنان به صورت نیزه اصلاح میگردد).، ساخت طناب از برگها، تهیه چوب درختان کنار یا کرت و آلات تیز و برنده همانند چاقو و سوزن، اساتید ساخت شناور را شروع میکنند. که با هماهنگی خاصی بین دویا سه استاد و پنج تا شش نفر کارگر در مدت زمان بیست ساعت ساخته میشود. این نوع شناور هماکنون در اکثر روستاهای حاشیه شمالی خلیج فارس استفاده میشود. و در کشوهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به عنوان نمادی از کار و کوشش گذشتگان خود در موزهها به نمایش گذاشتهاند. قابلیت شناور: در روستای دیوان این شناور را باوفاترین شناور مینامند و ضرب المثلی هست که میگویند شاشه هیچ موقع صاحب خود را غرق نمیکند. علت این امر عدم غرق شدن خود شناور است. در این شناور حفرههایی که بین شاخهها وجود دارد باعث گذر آب از آنها میگردد و در هیچ شرایطی آب در آن جمع نمیشود و در این صورت شناور به هیچ وجه و در طوفانیترین شرایط به زیر آب نمیرود.
هم اکنون اساتید ماهری در این زمینه در روستای دیوان مشغول به کار میباشند. که معروفترین آنها آقایان علی دیوانزاده (غریب) و محمد ملاح زاده (غلام) میباشند.