10.9K
لاهیجان (به گیلکی: لاجؤن) مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است.لاهیجان یکی...
لاهیجان (به گیلکی: لاجؤن) مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است.لاهیجان یکی از شهر های گیلک نشین است و مردمان آن به زبان گیلکی سخن میگویند این شهر در ناحیه کوهپایهای قرار دارد و تپهماهورهای آن را بوتههای چای پوشاندهاست. این شهر در شرق سفیدرود و در ارتفاع ۴ متری قرار دارد. این شهر در سال ۲۰۱۷ با ۱۰۱,۰۷۳ نفر جمعیت سومین شهر پرجمعیت گیلان (پس از رشت و انزلی) است. زمانی شهر اصلی و مرکز اداری (دارالملک) کل ایالت و پایتخت تاریخی بیه پیش بود.
دربارهٔ وجه تسمیهٔ «لاهیجان»، نظریات مختلفی وجود دارد.
عدهای معتقداند این نام ریشه در ویژگی اقتصادی این شهر دارد. به گونهای که واژهٔ لاهیجان عربیشدهٔ لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشمبافان است. در تجزیهای دیگر، لاه در پارسی میانه (پهلوی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچهٔ ابریشمی سرخ آمدهاست و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است. اشپیگل محقق آلمانی در کتاب «حملات روسیان به سواحل کرانه خزر» نام لاهیجان را به معنی «شهر ابریشم» میداند. لاه به معنی ابریشم است و یج و ج پسوند نسبت است مانند یوشی و یوشیج یا لار و لاریج. در نتیجه لاهیج به معنی ابریشمی است و ان پسوند مکان. در نتیجه لاهیجان به معنی مکان ابریشمی است.
در افسانهها بنای شهر لاهیجان به لاهیج ابن سام ابن نوح نسبت داده میشود ولی در جغرافیهای اولیه عربی هیچ ارجاعی به این مسئله وجود ندارد.
این شهر در گذشته در دورانی از استیلای اعراب و سیطرهٔ خلافت دارالاماره یا دارالامان هم نامگذاری شده بوده که به تدریج بار دیگر نام ایرانی خود را بازیافته، نخست لاهیجان المبارک و سپس لاهیجان خوانده شدهاست.
شهر لاهیجان در قرون سوم تا پنجم هجری در محل روستای فعلی چفل، در میانهٔ راه امروزی بازکیاگوراب به سیاهکل قرار داشت و از قرن پنجم کمکم به محل امروزی انتقال یافت و از ابتدای قرن ششم هجری تبدیل به مرکز حکومت سادات مویدی شد و سپس ناصروندان بر آن چیره شدند. از قرن هشتم، سادات کیایی حکومت خود بر لاهیجان را آغاز کردند و دوران شکوه لاهیجان دوران حکومت کیاییان است.
لاهیجان از قدیمیترین شهرهای گیلان است بهطوریکه در زمان اشکانیان دژی در ۶کیلومتری شهر به نام کهندژ وجود داشتهاست. این دژ تا زمان حملهٔ مغولان در قرن هفتم پابرجا بود که بعد آن رو به ویرانی نهاد. پیش از اسلام شهر از سه بخش کهندژ، شهرستان و بازار تشکیل میشد که در سال ۷۰۹ه.ق (یا در ۷۰۵ه. ق) با حمله اولجایتو ویران گشته و ۲۰ سال بعد در سال ۷۲۹ه.ق از نو بنا شد. تا قرن چهارم بیه پیش (سرزمین شرق گیلان که لاهیجان را شامل میشود) تابع سلسلههای دیلم بود که زمانی بر منطقه حکم میراندند. تازه از اول قرن چهارم هجری بود که مرکزیت منطقه از کوه به جلگه منتقل شد. سپس لاهیجان به قلمرو خاندان کوتم (در منطقه رانکوه)، که بنیانگذار اش ناصرالدین حسن بن علی اطروش (متوفی به ۳۰۴)، شیعه زیدی را به بیه پیش آورد پیوست (بیه پس، غرب سفیدرود سنی ماند). متعاقباً شاخهای از یک خاندان محلی، ناصروند، بود که بر شهر حکم راند و علیه قوای الجایتوی ایلخانی در ۷۰۶ مقاومتی بیثمر را ترتیب داد. به هرحال این خاندان پس از سقوطش با دختر یک سردار مغول وصلت کرد و بر دیگر امرای گیلان سروری یافت. در این زمان لاهیجان به همراه فومن، در غرب، شهر اصلی گیلان بود. «شهری بود با اندازه قابل توجه؛ ابریشم زیادی در آن تولید میشد و برنج و ذرت در آن کشت میشد، و همچنین پرتقال و مرکبات و دیگر میوههای مناطق گرم». لاهیجان اولین عصر طلایی خود را در قرن نهم، در پی دورهای از جنگهای خونین با بیه پس، در قرن هشتم، تجربه کرد. حکمرانی خاندان ناصروند پایان یافت و خاندان کیا جانشین آن شد که از ۶۸–۱۳۶۷ تا ۱۵۹۲ که گیلان ضمیمه تاج ایران شد، حکومت کرد. در قرن پانزدهم کیا نه تنها بر بیه پیش که بر قزوین، طارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین حکومت میکرد. دیگر دوره مهم در تاریخ شهر نقش مهم ولی غیر مستقیم کیا هنگام ظهور سلسله صفوی است که ادعای داشتن تبار علی زین العابدین امام چهارم شیعه را میکرد. با این انضمام به امپراطوری و انتخاب رشت به عنوان مرکز فرمانداری ایالت شروعی بر افول لاهیجان، بود. راه قزوین به دریای خزر از طریق رشت و سفیدرود جایگزین مسیر قزوین لاهیجان با کاروانسراهای کوهستانی اش (توتکی و سرداب) و پل با شکوه انبوه آن بر رود شاهرود شد.
به نظر نمیرسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه حدودالعالم که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره میکند، آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در بیه پیش میداند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای جستانیان یا وهسودان بن جستان جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر میگرفت. لاهیجان در سال ۷۰۵ ه.ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیایی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه. ق، آتشسوزی سال ۸۵۰ ه.ق و اشغال آن توسط روسها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه.ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.
فرمانروایان بیه پیش عموماً میتوانستند قدرت شان را از جلگه به درون کوهها و حتی در برخی زمانها (از جمله سادات کارکیایی) به جنوب البرز بگسترند. آن گاه در آنجا (بیه پیش) خاندانی از کوتم یا هوسم در منطقه رانکوه که مرکزش در لنگرود در شرق لاهیجان بود ظهور کردند. این خط توسط ناصرالدین الحسن بن علی الاطروش علوی که تشیع زیدی را به منطقه کاسپین معرفی کرد بنیان نهاده شد؛ زین رو شرق گیلان شدیداً تحت تأثیر شیعه قرار گرفت، در حالیکه دکترینهای سنی از جمله حنبلیسم در بیه پس عمده بود. قدرت سیاسی خاندان الاطروش طی دهههای میانی قرن چهارم تضعیف شد و عمدتاً در طبرستان در شرق متمرکز شد، ولی سادات ناصری به دلیل اعتبار مذهبی شان در منطقه کاسپین تأثیرگذار ماندند.
دودمان بوییان که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند در سده چهارم از لاهیجان برخاستند. این سلسله دیلمی در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشکر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند.
تاریخ لاهیجان در دوره بعد مبهم است؛ ولی احتمال دارد که جستانیان پس از این که مناطق مرتفع دیلم به دست مظفریان یا سالاریان یا لنگریان طارم افتاد از قدرتشان در آنجا دفاع کردند و این «شاه جستانی دیلم» بود که در قزوین در برابر سلجوق طغرل بیگ در ۴۳۴ گردن فرو نهاد.
پس از آن شاهد خاندانی با ریشه محلی به نام ناصروندان هستیم که از لاهیجان بر بیه پیش حکومت میکردند. داستان ریشه گرفتن آنها از ناصر الدوله بن سبکتگین برادر محمود غزنوی که در تاریخ الجایتوی عبدالله بن علی کاشانی نقل شده کاملاً خیالی ست و نام ناصروند آشکارا به یک ارتباط واقعی یا فرضی با تصدی ناصرالدین الاطروش بر قدرت مربوط است. در زمان هولگو ایلخان مغول، جمال الدین شلوک بن شلوک نصیروند در لاهیجان حکم میراند، چند دهه بعد در دوره الجایتو خاندان به دو شاخه شلوک بن سالار در کوتم و نوپادشاه در لاهیجان تقسیم کرد. این آخری وقتی ایلخانیان به گیلان آمد در لاهیجان در ۷۰۶ تسلیم او شد و دختر یکی از فرماندهان مغول را گرفت و بر دیگر شاهزادگان گیلان سروری گرفت. رشید الدین ثروت و اعتبار نوپادشاه در این زمان شهادت میدهد. خود لاهیجان در حال رشد بود و حمدالله مستوفی لاهیجان و فومن را دو شهر بزرگ گیلان مینامد. در نزدیکی لاهیجان تولید ابریشم و بافندگی بهطور فعالی انجام میشد و ذرت، برنج، پرتقال و دیگر میوههای شبه استوایی کشت میشد.
حمدالله مستوفی دربارهٔ لاهیجان نوشتهاست: «از اقلیم چهارم است. طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دارالملک جیلانات آبش از جبال برمیخیزد و حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله میباشد و نارنج و ترنج و میوههای گرمسیری فراوان است.»
لاهیجان در زمان اولجایتو ضرابخانه داشته که سکه ضرب میکرده نمونههایی از سکههای دوران ابو سعید بهادرخان اولجایتو، فتحعلیشاه قاجار و شاه طهماسب صفوی مشاهده شده که در لاهیجان ضرب شدهاند.
بیه پیش در نتیجه نزاع بین سران متعدد محلی در دوره قرن هشتم آسیب دید و حکومت ناصروندان که قبلاً یک بار در لاهیجان در آن وقفه افتاده بود تا ۷۹۲ کاملاً از بین رفت و سید هادی کیا سرور بیه پیش شد. سادات کارکیایی از ۷۶۹ تا (با تلافی جوییهای مختصری از آخرین ناصروندان) ۱۰۰۰ در آنجا حکومت کردند. اولین عضو این خانواده که خود را کاملاً مستقل کرد سید امیر کیا بود. پسرش سید علی کیا به کمک سادات مرعشی مازندران خود را سرور همه بیه پیش کرد و تا قزوین و تارم و شمیران پیشروی کرد؛ و سید رضی کیا خاندان محلی هزاراسپیان و اسماعیلیان را مجبور به فرار از کوههای جنوب لاهیجان کرد. به همین ترتیب میرزا علی بن سلطان محمد کیا (حکومت ۸۸۳–۹۱۱) در اوج قدرتش قزوین، تارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین را زیر سلطه داشت.
از آخر قرن نهم اطلاعات تاریخنگاران محلی کاسپی چون ظهیرالدین مرعشی با تاریخهای صفوی کامل میشود، علاقه آخری به دلیل نقش مهم ایفا شده توسط میرزا علی کیا در پناه دادن به اسماعیل بن حیدر صفوی جوان متمرکز است. اسماعیل از ۱۴۹۳ تا ۱۴۹۹ در کوههای لاهیجان تحت تربیت صوفیان به دور از کودکان، زنان و با سوگند شهادت میزیست. به دلیل قرارگرفتن بقعه شیخ ابراهیم زاهد، پیر و مرشد شیخ صفی الدین صفوی در روستای شیخانبر در راه لاهیجان-لنگرود، خاندان سلطنتی آینده ایران از قبل پیوندهای نزدیک با منطقه لاهیجان داشت. زمانی که اسماعیل از آق قویونلوها فرار میکرد میرزا علی از او پذیرایی کرد و دانشور لاهیجانی شمس الدین لاهیجی را برای استادی برای آموزش او گماشت. او در ۹۰۵ که ۱۱ سال بیشتر نداشت لاهیجان را برای به دست گرفتن قدرت ترک کرد و نهایتاً بر آق قویونلوها پیروز شد و آذربایجان را فتح کرد. در طی قرن دهم بیه پیش و کارکیاها از ۹۰۹ تا انضمام نهایی منطقه به امپراطوری صفوی در ۱۰۰۰ خراجگزار آنها شدند. در ابتدا، یک حاکم قزلباش برای نظارت بر کارکیائیان گماشته شد و سپس در سالهای میانی قرن، امرای سلطنتی از جمله برادر و دو پسر شاه تهماسب اول به عنوان فرماندار عمل میکردند. کارکیا سید احمد بن علی (حکومت: ۹۴۳–۹۷۵ و ۹۸۵–۱۰۰۰) به دستور شاه تهماسب مذهب اثنی عشری را جایگزین زیدیه کرد ولی وقتی شروع به توطئه با عثمانیان کرد و خواست برای حمله به قزوین به شیروان و لاهیجان سرباز بفرستند از چشم شاه افتاد. شاه تهماسب گیلان را اشغال کرد و خان احمد را اسیر کرد. او نه سال بعد با شاه اسماعیل دوم و محمد خدابنده اخوت برقرار کرد و به حکومت برگردانده شد؛ ولی او به ارتباط با عثمانیان ادامه داد و در ۱۰۰۰ عباس به لاهیجان آمده و احمد به شیروان و سپس استانبول گریخت و آنجا درگذشت.
شاه عباس پس از آواره کردن خان احمد خان و ورود به لاهیجان دستور داد باغی را که در مقابل قصر خان احمد خان بود و انواع گلها و اقسام میوهها در آن دیده میشد خراب و به زمین بازی چوگان و قپقاندازی تبدیل کردند و پیرامون آن را درخت کاشتند. او همچنین دستور داد باغ بیشه دژ خان احمد خان را که از آثار بزرگ بود، ویران کردند و به این ترتیب اثری از دودمان کیائیان گیلان به ویژه خان احمد خان نگذاشتند، زیرا وی پسری نداشت که حفظ نام او نماید.
حالا دیگر همه گیلان تحت انقیاد یک وزیر مرکزی بود و پس از مرگ دارنده امتیاز و سردار فتحکننده آن فرهادخان در ۱۰۰۸ تا آخر سلسله صفوی جزو اراضی خاصه شد. از آن زمان تاریخ گیلان فقط بهطور پراکنده پرحادثه بودهاست. در دوره شاه سلیمان اول در جنوب روسیه شورش قزاقان استپان رازین اتفاق افتاد و یورشهایی به اراضی ایرانی در ساحل خزر رخ داد و نیروهایی در بیه پیش قاضیان صوفی جمع شدند. در دوره اشغال گیلان توسط روسیه بین ۱۱۳۶ تا ۱۱۴۷ آنها دو پایگاه در لاهیجان ساختند و در دوره جمهوری شورایی گیلان شهر یک بار دیگر زیر نفوذ روسها قرار گرفت. بنا به گملین جهانگرد در ۱۷۷۲ لاهیجان هفت سال قبل به هدایت الله خان فومنی تسلیم شده بود. بعداً کنترل قاجاری در آن مستقر شد ولی آخرین حاکم موروثی لاهیجان، میرزا احمد خان سالار مؤید، توسط دولت مشروطه در ۱۹۰۷ برکنار شد. آثار تاریخی این شهر شامل مقابر متعدد سادات کارکیایی ست. در سالهای اخیر لاهیجان بیشتر اهمیت اداری اش را به رشت واگذارده ولی هنوز واجد اهمیت تجاری به عنوان مرکزی برای صنایع ابریشم و توتون محلی گیلان و مرکزی برای پرورش مرکبات است؛ چای اولین بار در ۱۹۱۴ وارد منطقه خزر شد و بعداً رضا شاه متخصصین چینی را برای شروع کشت آن در کوهپیایههای لاهیجان که به جلگه ساحلی میپیوندد استخدام کرد.
شأن و شکوه لاهیجان در زمان خان احمد خان است. خان احمدخان یکی از حاکمان لاهیجان در قرن دهم است و کمتر حاکمی در گیلان چنین قدرتی را به خود دیدهاست و لاهیجان از این نظر در دوران طلایی خود بود.
شهرستان لاهیجان به گواهی تاریخ در گذشته مرکز حکومت بیه پیش بوده و وسعت آن سرزمینی از سفیدرود تا چالوس را در بر میگرفتهاست.
دومین دوره طلایی لاهیجان در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شروع شد. توسعه نوغانداری و تجارت ابریشم و کشت چای منجر به تجدید حیات شهر شد. رابینو در این خصوص در اوایل قرن بیستم نوشتهاست: «این شهر مرکز تجارت ابریشم و چندین ساختمان با سقف فلزی برای خشک کردن پیلهها در آن توسط کنسرنهای فرانسوی و شامی بنا شدهاست». در ۱۹۰۲ در لاهیجان بود که اولین کشت چای به ابتکار کاشف السلطنه کنسول وقت ایران در هند که ۳۰۰۰ دانه چای آسامی را به کشور قاچاق کرد آغاز شد. زان پس تپههای لاهیجان تدریجاً از باغات چای پوشیده شد و کارخانهها برای فراوری چای در شهر و حومه اش تأسیس شد (اولین کارخانه در ۱۹۳۲ تأسیس شد). چای لاهیجان، که به خاطر تندی و عطرش شناخته میشود نوشیدنی محبوب ایرانیان شدهاست. لاهیجان در جریان نهضت جنگل که در پی انقلاب مشروطه گیلان را شعلهور کرد مرکزی برای خیزش سیاسی شد. در بیه پیش شورش توسط دکتر حشمت (اعدام ۱۹۱۹) سازماندهی شد. او کانال آبی حفر کرد که تا به امروز با عنوان حشمت رود نام او را بر خود دارد و سرزمینهای شمال لاهیجان را آبیاری میکند. در جریان جنگ جهانی دوم هواپیماهای روسی در ۷ شهریور ۱۳۲۰ این شهر را بمباران کردند که منجر به کشتن عدهای در چهارراه اصلی شهر شد.
لاهیجان منطقهای است که از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود میشود که در ۵۰ درجه و صفر دقیقه شرقی و در ۳۷ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی عرض جغرافیایی قرار دارد. در سال ۱۳۸۹، جمعیت شهر لاهیجان ۱۶۶٬۱۹۱ نفر برآورد شدهاست. این شهر ساختهشده بر سرزمینی هموار و جلگهای است که حاصل رسوبات به جای مانده از رودهای گیلان است. از نظر موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای تاریخی یکی از شهرهای مهم گیلان بهشمار میرود و مدتها مرکز بخش بیهپیش گیلان بودهاست.
شهرستان لاهیجان دارای دو بخش رودبنه و مرکزی و ۸ دهستان به نامهای رودبنه، دهستان شیرجوپشت، آهندان، بازکیاگوراب، لفمجان، چوشل ،لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵، دارای جمعیتی بیش از ۱۶۲٫۸۹۸ نفر بودهاست که حدود نیمی از آن را جمعیت روستایی و نیم دیگر را شهری تشکیل میدهد.
شهرستان لاهیجان به دلیل تجدید تقسیمات متعدد در گیلان از ابتدای قرن بیستم به طرز قابل توجهی کوچک شدهاست. در تجدید نظر ۱۹۳۷ لاهیجان شهرستانی بود که همه شرق سفیدرود در گیلان را شامل میشد. در ۱۹۶۱ دو شهرستان به نامهای لنگرود و رودسر در این منطقه ایجاد شدند. در ۱۹۶۱ آستانه اشرفیه و سیاهکل که سابقاً بخشهای مستقلی در لاهیجان بودند شهرستان شدند. از آن زمان لاهیجان فقط شامل هفت دهستان با مساحت ۴۱۰ کیلومتر مربع (هفتمین شهرستان در گیلان از نظر مساحت) و جمعیت کل ۱۶۱٬۸۱۹ شامل جمعیت روستایی ۸۶۳۵۴ (۵۳٫۴ درصد کل جمعیت) بودهاست که تراکم جمعیت ۲۱۰ نفر در کیلومتر مربع را دارد.
لاهیجان هموار و جلگهای بوده از رسوبات ناشی از سفید رود بر جای ماندهاست. هموارترین نقطه جلگه لاهیجان در در بخشهای شمالی آن در مجاورت دریا ست از شمال به سمت جنوب بر ارتفاع افزوده میشود. بخش غربی کوههای البرز شرق و جنوب لاهیجان را دربر گرفتهاست که از آن جمله میتوان به شیطان کوه، گمل و آهتا کوه اشاره کرد. شیب تند دامنههای کوهها به سوی دریای خزر و شیب کم شان به سوی دره شاهرود است. گسل البرز که از لاهیجان شروع میشود تا جنوب گنبدکاووس ادامه دارد. در غرب لاهیجان، یک گسل چپگرد به نام گسل سفیدرود بهطور شمال خاوری – جنوب باختری این گسل را جابهجا کردهاست.
در تابستان اقلیم لاهیجان گرم و مرطوب است. در زمستان ابتدا بادهای گرم شدید میوزد و سپس برف میبارد. رطوبت نسبی ۷۶ تا ۷۹ درصد بوده و گاهی به صد درصد میرسد.
چهارپایان وحشی:، روباه، شغال، خرگوش،
مرغ، اردک، غاز، بوقلمون به وفور در این منطقه دیده میشود و همینطور قرقاول (تورنگ) و غاز وحشی (کلاگن) خوتکا، چنگر، قوش (الغ)، بلدرچین (وشوم)، باز، بلبل، سینهسرخ، لکلک، مرغ ماهیخوار، حواصیل، کبوتر، تیهو، جغد، گنجشک (چیشنک)، شرستی (حاج حاجی)، دارکوب، درنا، دمجنبانک (دمبلا سکینه)، سبزقبا (کوکلاچ)، دریا سلیم، یهره، سَرَت، کلاغ (کلاچ)، سار (سیته)، هدهد (شانه بسر)، شاهین، شل حینو، عقاب، قوش، کبک، کرکس، زاغچه (کشکرت)، کلکافیس(بچه بلبل)، فلامینگو (مرغ حسینی)، پلیکان، چکاوک، مرغ سقّا و غیره.
ماهیان: ماهی سفید، ماهی آزاد، قزل آلا، کفال ماهی، ماهی سوف، اردک ماهی، کپور ماهی، اسپلی، ماهی سیم، ماهی شک، کیلکا، اوزون برون، قاس ماهی، فیل ماهی، گاو ماهی، شیبا ماهی، مارماهی، ماهی ماش، کولی ماهی و …
حشرات: مورچه (پیتار)، انواع سوسک (وی یَی)، ملخ، زنبور عسل، انواع زنبور (سیفتال)، انواع عنکبوت (لابدون)، خرمگس (گومگز)، ساس، کک (سپول)، خرخاکی، جعَل (گِه گال)، مگس، پشه، جیرجیرک (جیک)، زنجره، اقسام پروانه، بید، موریانه
لاهیجان ۷ محله اصلی دارد. لاهیجان امروز در بخش جنوب شرقی در پای شیخان کوه (شیطان کوه) خود را مینمایاند و دیروز در محلههایی که نامشان یادآور روزگارانی است که لاهیجان تختگاه فرمانروایان بیه پیش بود. برخی از محلات لاهیجان بر پایه حرفه افراد آن نامگذاری شدهاست، همانند: میدان و شعربافان، خمیرکلایه و گابنه؛ و برخی بر پایه نزدیکی به عوارض جغرافیایی هماننده پردهسر؛ و برخی بر پایه نزدیکی به زیارتگاهها بر پا شدهاند و نام گرفتهاند همانند: امیرشهید.
ابهام زدایی دربارهٔ کاروانسرابر، این محله در پاره غربی شهر لاهیجان قرار داردو جز محلههای اصلی نمیباشد. این محله در گذشته به دلیل نداشتن مناره و گلدسته محله محسوب نمشد و جزئی از محله خمیرکلایه میبود. (کتاب شهر من لاهیجان، استاد ادیب لاهیجی)
عبارتند از: جیرسر (شمال)، خیابان فیاض (مرکز شهر)، حسن بیگدشت (شمال غربی)، نخجیرکلایه (شمال شرقی)، حاجیآباد (غرب)، کاروانسرابر (غربی)، آسور ملی (میان محلههای خمیرکلایه و کاروانسرابر)، جواهر پشته (در محله میدان و میانه شهر)، آقا سید محمد یمنی (جنوب)، کرد محله (محمله قرکلمای مهاجر) (جنوب میانه)، کوبیجار (جنوب شرقی)، محله نمک آبی (جنوبیترین پاره شهر)، بوجایه (جنوب)، کوی زمانی (جنوب)، شهرک جانبازان (جنوب شرقی)، محله استخر (محله نوساز که بر سینه غربی شاهنشین کوه (شیطان کوه، شیخان کوه) یوسف آباد و… جای گرفتهاست،
چفل، نوبیجار، بازکیاگوراب، لفمجان، لیالستان، لیل، شیرجه پشت، رودبنه، دره جیر، نخجیر کلایه، حاج سلیم محله، سپهر پشت، سیاگوراب، کوشال، آهندان و گورندان از دهستانهای لاهیجان هستند.
رشد جمعیت لاهیجان از رشت کمتر است ولی همانند انزلی است. از سال ۱۹۵۶ تا ۲۰۰۶ جمعیت لاهیجان و انزلی فقط ۳٫۵ برابر شد حالا آن که جمعیت در رشت پنج برابر شدهاست.
مردم آن بیشتر گیلک هستند و گالش به ساکنین ارتفاعات این منطقه اطلاق میشود که آنها هم تیرهای از گیلکان بوده و زبانشان گیلکی است.
زبان گفتاری مردم لاهیجان، گیلکی (بیه پیش) است که با گیلکی رشت (بیه پس) از نظر آوایی، واژگانی و پارهای ویژگیهای دستوری تفاوتهایی دارد. گیلکی بیه پیش خود از گونهای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته میشود، یعنی گالشی، متمایز است. لاهیجان، پایتخت تاریخی بیه پیش، نام اش را به گونهای از زبان گیلکی که در شرق لاهیجان صحبت میشود دادهاست، گیلکی لاهیجانی.
رشد آهسته جمعیت شهر به دلیل ضعف صنعت و رکود و حتی افول فعالیتهای روستایی (نوغانداری، چایکاری) که لاهیجان در آن بازار و محور عمدهای بوده رخ دادهاست. شهر فقط ۶۰ واحد صنعتی دارد (عمده آنان کوچک اند) که ۱۷۵۸ نفر را استخدام کردهاست. گستره تخصصهای محلی محدود است. لاهیجان که از قدیم برای تولید شیرینی گلاب و بهارنارنج اش معروف بود امروزه بهطور خاص برای کلوچه اش معروف است.
از ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مسؤولین تلاش کردهاند ظاهر شهر که جذابترین و توریستیترین شهر گیلان شمرده میشود را بهبود دهند؛ بنابراین استخر (سل) شرق شهر که برای آبیاری مورد استفاده قرار میگرفت برای فعالیتهای تفریحی و پیادهروی بهبود یافتهاست. در روزهای تعطیل بسیاری از ساکنین شهر و منطقه به آنجا میروند. یک تله کابین به قله کوه که بر شهر مشرف است وصل شده و پانورامایی بر فراز جلگه و دریای خزر را فراهم میکند. ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان در ۱۹۸۸ موجب رونق و افزایش پتانسیلهای شهر شدهاست.
شهر لاهیجان از دیرباز کانون بازرگانی ابریشم بوده و بیشترین سهم را نیز در تولید و صادرات آن داشتهاست. بیشترین تمرکز تولید چای در ایران در ناحیهٔ بین لاهیجان و لنگرود است. این گیاه اول بار در سال ۱۹۰۲ میلادی توسط کاشف السلطنه بهطور آزمایشی در لاهیجان کاشته شد و او موفق شد یک کیلو چای برای مظفرالدین شاه بفرستد. دولت رضا شاه در تلاش برای کاستن از اتکا به چای وارداتی که در آن زمان ۵٪ واردات ایران را تشکیل میداد در سال ۱۳۱۱ شمسی اولین کارخانه و در ۱۳۱۳ اولین مرکز تحقیقاتی چای را در لاهیجان تأسیس کرد. توسعهٔ کشت چای از موفقیتهای اصلی سیاست مدرنیزاسیون رضا شاه دانسته میشود. دلتای سفیدرود در لاهیجان و رشت بیش از ۶۰ درصد برنج گیلان را تولید میکند. لاهیجان از مناطق عمدهٔ تولیدات مرکبات در منطقهٔ خزر است.
در جنوب کوهپایههایی که در فراز شهر اند (دهستانهای لیل و آهندان) مزارع چای با شالیزارهای کشت شده از آب منابع آب (سل به گیلکی) و چشمهها قرار دارند. چایکاری ۷۹۵۹ هکتار را در ۱۹۷۱ در بر میگرفت و تعداد زیادی کارخانه فراوری را تغذیه میکرد ولی آزادسازی صنعت چای در شروع دهه ۲۰۰۰ بحرانی جدی در این فعالیت عمده منطقه به وجود آورد. درگذشته نه چندان دور گاو برای شخم زنی و حمل و نقل مورد استفاده بود ولی از دهه ۱۹۷۰ و ۸۰ گاوداری برای تولید شیر و در ثانی گوشت بودهاست. فقط در دهات حاشیه کوهپایههای البرز (مثل کوه بنه در دهستان آهندان اتیرود یا گمل در لیل) است که گالشها گلههای گاو و گوسفند را پرورش داده در پاییز و زمستان در تپههای پردرخت منطقه و در بهار و تابستان به ییلاق مانند چراکوه بالای کلیشم میروند. برعکس روستاهای کوهستانی دیلمان حیوانات شان را در زمستان به تپههای بالای لاهیجان میفرستند. در روستاهای شمالی شهرستان (مانند لیالستان، رودبنه و شیرجوپشت) کشت برنج که فقط در جریان قرن بیستم مهم شد یک فعالیت عمدهاست که از شبکه آبیاری توسعه یافته بر کرانه غربی سفیدرود سود میبرد. گندم پنبه و کنف در دهههای اول قرن بیستم هنوز اهمیت داشت ولی عموماً محو شدهاست. نوغانداری که در آخر قرن نوزده تا شروع قرن بیست و یکم فعالیت عمده بود شدیداً کاهش یافتهاست. مثلاً ۳۹۵۲ تن پیله در ۱۹۹۶ در گیلان تولید میشد که در ۲۰۰۶ به فقط ۱۲۵۲ تن (۲۲۲ تن از شهرستان لاهیجان) رسید. تعداد جعبه تولیدی نوغانداران از ۱۴۰۰۰ در ۱۹۷۳ به کمتر از ۹۰۰۰ در ۲۰۰۶ رسید. از ۲۰۰۶ تولید باز هم کمتر شدهاست. باعهای محبوب که نیاز شدید چوب را تغذیه میکنند و ماهیگیری فعالیتهای جنبیاند.
محصولات عمده:
لاهیجان به دلیل برخورداری از جاذبههای طبیعی از توریستیترین مناطق شمالی ایران است.
شهرستان لاهیجان دارای جاهای دیدنی و آثار تاریخی زیادی است که از آن جمله میتوان اماکن ذیل را نام برد:
در لاهیجان ۲۶ اثر تاریخی ثبت شده وجود دارد. چهار پادشاهان، بقعه شیخ زاهد گیلانی، حمام گلشن، مسجد اکبریه، بقعه متبرکه و باستانی آقا سید علی کیا (فرزند موسی کاظم) در روستای لیالمان، بقعه میر شمس الدین، بقعه امیر شهید، خانه صادقی و پل خشتی از مهمترین این آثار هستند که مورد بازدید علاقهمندان قرار میگیرند. آثار تاریخی لاهیجان به دلیل بیتوجهی مسئولین در حال تخریبند. در هفت محله سنتی لاهیجان (خمیرکلایه، اردوبازار، زمیدان که چهارپادشاه هم خوانده میشود، گابنه، شعربافان، پردسر و کاروانسرا بر) بناهای ماندگاری به گذشته درخشان شهر ادای احترام میکنند. مقبره چهارپادشاه با درهای چوبی کنده کاری شده و نقاشیهای دیواری اش که به پایان قرن چهاردهم بازمیگردد و آرامگاه سید خرم کیا و دیگر فرمانروایان خاندان است، به همراه مسجد مجاورش نمونهای شایان ذکر است. در سوی دیگر میدان، مسجد جامع که دیوارش کتیبهای کنده شده بر مرمر دارد فرمانی از شاه سلطان حسین صفوی در شوال ۱۱۰۶ را بر خود دارد که روسپی گری، قماربازی، مصرف مواد مخدر و جنگ حیوانات را ممنوع میکند. شعرباف محله در مجاورت مقبره آقا سید محمد یمنی، که اصالتاً از یمن بود، علاوه بر شش سنگ قبر حکاکی نشده که توسط شش نارون سیبری احاطه شده قرار دارد. برخی مؤمنین پنج شنبهها و جمعهها برای نماز و نیایش در آنجا جمع میشوند. در ارتفاعات لاهیجان مقبره کاشف السلطنه قرار دارد و یک موزه چای از تلاشهای او برای این که لاهیجان پایتخت صنعت چای ایران شود تجلیل میکند. این شهر مقر شرکت سهامی چای ایران است که در ۱۹۵۶ تأسیس شدهاست. بقعه شیخ زاهد گیلانی که مربوط به قرن هشتم هجری است و در جاده لاهیجان - لنگرود واقع شده نامعمولترین بنا در گیلان و هرمی چهار سو است.
از جمله بناهای تاریخی دیگر لاهیجان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
لاهیجان دارای شش مرکز دانشگاهی است که حدوداً ۲۰ هزار نفر در این مراکز مشغول به تحصیلند.
جاده ۲۲ یا جاده کناره از لاهیجان میگذرد. این شهر دارای یک پایانه مسافربری بین شهری است. لاهیجان، به دلیل حجم بالای مسافران، سازمان حمل و نقل همگانی در این شهر از سال ۸۸ ایجاد شدهاست. هماکنون ۶۳۸ دستگاه خودرو و ۱۰ ون تحت پوشش این سازمان مشغول به کار اند که با توجه به جمعیت شهر این تعداد ناکافی ست.
لاهیجان دارای دو بیمارستان دولتی و یک بیمارستان خصوصی است.
در دورهٔ پس از سال ۱۳۳۲ که ۶۱ روزنامهٔ استانی تعطیل شدند، روزنامهٔ پیام ملی لاهیجان از معدود جرایدی بود که در استانها ظهور کرد.
در سالهای ۵۷–۱۳۵۳ لاهیجان دارای چهار سینما با مجموع ۲۴۳۳ صندلی بود اما در حال حاضر یک سینمای فعال در لاهیجان وجود دارد. سینما شهرسبز لاهیجان مراحل پایانی بازسازی را گذراندهاست و هماکنون فعالیت میکند.